و اینـ بحر طویلی استـ کهـ از دلـ جوشد...
بهـ نامـ او
تو را منـ یاد کردمـ در شباهنگامـ ای همدمـ
مرا جا کنـ در آغوشتـ کهـ تنهایی دلمـ را می فشارد باز
تنها بار دیگر با وجودتـ لحظهـ ای اندکـ
کنارمـ باشـ با منـ باشـ یا تنها بهـ فکر اینـ دلـ منـ باشـ
ای ماهمـ تو خوبی خوبـ میدانمـ
مرا دریابـ از خود خستهـ امـ، تنها بهـ تو وابستهـ امـ
تنها ترینمـ آهـ تنهایمـ چو میبینمـ کنارمـ نیستـ رویایمـ
بیا ای هستـ منـ رویای منـ آرامشی لبریز در دنیای منـ
غوغا نما در قلبـ منـ، دیگر نماند حرفـ ها چونـ بغضـ در آوای منـ
می خوانمتـ در شعر هایمـ حرفـ هایمـ دوستتـ دارمـ تو را ای مهربانمـ
ϰ-†нêmê§ |